دو روز پیش چون روز خاکستری ای بود ترجیح دادم چیزی در موردش ننویسم جز اون پست قبلی:)

و دیروز..فقط ادبیات رو تموم کردم و چند صفحه ریاضی خوندم..چون مهمون اومد نتونستم زیاد ریاضی بخونم..وگرنه یه فصل رو کامل میکردم!باید تلاش بیشتری بکنم..هنوز هم کمه.

ولی خوب روز خوبی بود و یکم حال و هوام عوض شد..

و البته که باید به بارون خوشگلی که اومد اشاره کنم که رفتم زیرش(:

اینکه دو روز پشت سر هم یه روز هوا بارونی و یه روز ابری یعنی بهترین چیز برای من(: من برعکس بقیه عاشق هوای ابریم..البته بارون بهاری بود و کم اومد ولی همینکه تا ساعتها بوی بارون حس میشد خوب بود:)

این چند وقته علاقه خاصی به عکاسی پیدا کردم..دیروز یه عالمه از آسمون عکس گرفتم..حتی الان هم که به اون عکسا نگاه میکنم انرژی میگیرم..خیلی خوشگل و دوست داشتنین و دلم میخواد توی اون عکسه غیب بشم:)

واقعا دلم میخواست این چند وقته امتحان نداشته باشم و از لحظات قشنگم استفاده کنم..حیف که همه لحظاتم حتی اگر بهترین باشن با استرس امتحان میگذرن

پ.ن:برام دعا کنید امتحان شنبه ام رو خوب بدم:")