خستمه و باید برای امتحان بخونم

هر چی که بیشتر میگذره همه چیز آشفته تر میشه و بیشتر به خودش میپیچه

و اوضاع سخت تر

همینطوریش پر از مشغله و فکرم..و بعد دوباره مشکلات اضافه میشن

واقعا باید چیکار کنم؟الان اوضاع سخت شده و به یه انتخاب من بستگی داره همه چیز..تمام ایندم..و حتی کسی نیست ازش بپرسم که باید چیکار کنم و الان دلم میخواد از حجمه اتفاقات زیر پتو بخزم و برام مهم نباشه اما باید باشه..دلم نمیخواد بغض کنم و میدونم همه این سختی ها میگذره و فلان‌.‌.ولی نمیتونم

دلم میخواد از این حجم سردرگمی سرمو بکوبم به دیوار!