۱۶ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

#روز اول

امروز صبح اومدم لپ تاپ رو روشن کنم تا بتونم پست بزارم ولی با یه صفحه سیاه مواجه شدم.

نمیدونم چه اتفاقی افتاده برای لپ تاپ..همین چند وقت پیش اتفاقا داده بودیمش به تعمیرگاه..ولی برعکس دفعه های قبل که لپ تاپ خراب شد زیاد نگران نیستم براش.دلیلش هم برام عجیبه.انگار میدونم که قراره درست بشه:)

دیروز تنها کاری که کردم این بود که برم حموم..حتی درست هم عربی نخوندم..فقط تمرینهاشو جواب دادم.

دارم از همین اول کار کم کاری میکنم..انگار هیچ وقت قرار نیست من تمام تلاشمو بکنم برای یه کاری.

انگار فقط حرص امتحانات رو میخورم و هیچ کاری نمیکنم‌‌..ولی حالا که دارم نگاه میکنم حتی حرص امتحانات رو هم نمیخورم..من واقعا چم شده؟؟واقعا از کی اینقدر بیخیال شدم؟

امروز با یه حجم ناامیدی ای رو به رو شدم و واقعا از دست خودم ناامید شدم و دوباره اون حس تنهایی و ناتوانیم شروع شد..مثلا همین دیروز تصمیم گرفتم تمام تلاشمو بکنم و واقعا برای ناامیدی زیادی زوده..حتی از زود هم زودتره

واقعا درمونده شدم..ای کاش حداقل یه نفر بود همراهیم میکردم..من واقعا سرگردون شدم و تنها کاری که توی این یه سال کردم این بوده که بشینم و به تغییرات زندگی و جوونیم نگاه کنم.

ولی میدونی تقصیر خودمم هست..فقط نشستم و نگاه میکنم..هیچ کاری و هیچ تصمیمی برای زندگیم نمیگیرم..من انتظار دارم که با هیچ کاری نکردن زندگیم بهتر بشه

دلم میخواد به خودم امید بدم..ولی فقط همشون برام یه چیز تهی هستن..چیزایی که آخرش به هیچی نمیرسم

ولی مشکل از جایی ریشه میگیره که من همش چشمام به کسایی هست که برام ارزش دارن و اونا حتی به عنوان یه آدم معمولی هم اهمیتی بهم نمیدن.واقعا باید برای این رفتار مزخرفم یه فکری بکنم

من توی این هزارتو زیادی گم شدم

  • Loura ..
  • دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۰۰

i can :)

قالب وب خیلی قشنگ شده..خیلی دوسش دارم و همش نگاه میکنم و حس خوب ازش میگیرم*-*

به نظرم ارزش دو سه ساعت کار روش رو داشت:)

دیگه از امروز تصمیم خودم رو گرفتم..من تمام تلاشم رو میکنم.

و از همه ی خودم مایه میزارم تا همه این تنبلی ها و آشفته بازاری که توی این چند وقته درست بشه..

i can do it!

  • Loura ..
  • يكشنبه ۱۹ ارديبهشت ۰۰

دوباره شروع میکنم

ولی بهتره من این مود رو تموم کنم و خودم رو ببخشم.بخشیدن خودم سخته ولی باید انجامش بدم

باید اینقدر به خودم سخت نگیرم

 من هر دفعه سعی میکنم که حالم رو خوب نگه دارم و به چیزی اهمیت ندم ولی دوباره بعد از چند وقت همه چیز برمیگرده به حالت مزخرف قبلش

ایندفعه ولی باید مراقب باشم..مراقب باشم که چیزی خراب نشه..مراقب باشم که همه چیز خوب پیش بره

به خودم سخت نگیرم

به درسام برسم

خودمو عذاب ندم

اینقدر از خودم متنفر نباشم

درسته که شاید دیگران رو از خودم میرنجونم ولی باید روی خودم کار کنم..و اگر بخوام میتونم نه؟

مسلما این کسی که دیروز بوده هم من بوده..الان هم منم و فردا هم قراره خودم باشم

واقعا میخوام از امشب همه چیزو درست کنم

مطمئنا انتظار ندارم که امشب یه جادویی چیزی بشه..

فقط میخوام تصمیم بگیرم که حداقل کمتر خودمو گیر این فضا بندازم و از عمد زندانی کنم به خاطر هیچ و پوچ و کسایی که اهمیتی بهم نمیدن(یا شایدم میدن؟)

ولی از تغییر دادن این قالب همه چیزو درست میکنم..

دیگه نمیخوام این رنگ مشکی رو ریختش ببینم

  • Loura ..
  • يكشنبه ۱۹ ارديبهشت ۰۰

میترسم

ولی این منو میترسونه که خیلی وقته دیگه حرفاش به نظرم خاص نیست

  • Loura ..
  • شنبه ۱۸ ارديبهشت ۰۰

یاد گرفتم..

ولی من چیزای زیادی توی همین دو هفته یاد گرفتم..

یاد گرفتم اهمیت ندم

از یه جایی به بعد اشک نریزم

وقتی کسی به من اهمیت نمیده منم اهمیت ندم

اینقدر دیگرانو بزرگ نکنم

هر کاری برای دیگران نکنم

من یاد گرفتم چطور میتونم بدون آسیب زدن به خودم دیگرانو دوست داشته باشم:)

  • Loura ..
  • دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۰۰

نمیدونم ولی میدونم..

نمیدونم چرا این موقع صبح بیدارم..

نه میدونم چرا..چون دارم همه جا رو زیر و رو میکنم برای یه نشونه..فقط هر چیز کوچیکی باشه من راضیم.

  • Loura ..
  • پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۰۰
آن ستاره ای خواهم شد که در آسمانت میدرخشم