۲۱ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

کامبکTXT

امروز خسته و کوفته که پست رو گذاشتم یادم اومد کامبک تی اکس تیه:))

این اولین کامبکی بود که با تی اکس تی همراه بودم~

با اینکه امتحانا بود و زیاد نتونستم اخبار کامبک رو دنبال کنم ولی بالاخره اولین کامبکم بود دیگه..

دیگه زود رفتم یوتیوب و خوب یدونه موزیک ویدیو پنج دقیقه ای رو توی نیم ساعت دیدم:')

واقعا به یه همچین کامبکی نیاز داشتم..با اینکه موزیک ویدیو خیلی لایت و تابستونی بود، کاملا معلوم بود که معنی آهنگ غمگینه و به حالم میخورد..منتظرم موزیک ویدیو ترجمه بشه و معنیشو بخونم:)

فیلم برداری موزیک ویدیو هم خیلی عالی بود واقعا..لوکیشنش خیلی قشنگ بود و صحنه ها رو به خوبی با استایل اعضا تنظیم کرده بودن..چه چیزهایی ریزی هم توی موزیک ویدیو تنظیم کرده بودن..اصلا قشنگی از موزیک ویدیو میبارید=")

یکی از جاهای جذاب موزیک ویدیو جایی بود که باند دست تهیون رو نشون داد..از صحنه ی قشنگ صورت اون فرشته بگذریم..روی اون باند نوشته شده بود loser که میشه بازنده و بعد s خط خورده بود و v نوشته شده بود که میشد lover یا عاشق..قشنگ این صحنش قابلیت اوردوز کردن رو برام داشت..

اون قسمت های تکی اعضا توی موزیک ویدیو واقعا قشنگ بودن..بعدا شاید اسکرین شاتا و جاهایی از موزیک ویدیو رو که بیشتر دوست داشتم ضمیمه پست کردم:)

در کل واقعا موزیک ویدیو انرژی بخش بود و بهم انرژی دوباره داد بعد از مریضی تا دوباره پر قدرت ادامه بدم زندگیمو♡

 

پ.ن:موزیک ویدیو رو استریم بزنید دوستان،فایتینگ

حتی اگر موآ نیستید ببینید موزیک ویدیو رو:)قول میدم ارزشش رو داشته باشه

  • Loura ..
  • دوشنبه ۱۰ خرداد ۰۰

?im ok ..or not

خوب، بعد از سه ساعت از درمانگاه رسیدم خونه:)

امروز نرفتم مدرسه و امتحان ندادم..باید هفته دیگه سه شنبه باید برم این امتحان دینی رو بدم

چقدر مدیر و معاونمون نگرانم شدن'-'فقط مشکل اینجاست خیلیا فکر کردن من برای در رفتن از زیر درس خوندن خودمو زدم به مریضی..یکی نیست بگه آخه دینی شد درس که من بخوام به خاطرش خودمو بزنم به مریضی؟!

ولی احساس توخالی بودن میکنم..چون دکتر گفت فقط به خاطر استرس زیاد اینجوری شدی و هیچیت نبوده

هنوزم همون حالو دارم ولی یکم بهترم

فقط مشکل اینجا بود خیلی توی درمانگاه معطل شدیم با مامانم

همه اونجا پیرزن و پیرمرد بودن..بنده های خدا چقدر نشستن اونجا..یه پیرمرده ساکت و آروم و تنها نوبتش بعد از ما بود..دلم میخواست نوبتمو بهش بدم ولی نمیشد..بیچاره هم تنها بود هم ساکت:')

خیلی سخته آدم توی پیریش تنها باشه..تازه پیرمرده خیلی مهربون بود..منو یاد پدربزرگ خودم مینداخت:)

اونجا توی درمانگاه یه عالمه دراما پیش اومد'-'مثلا یه نفر دروغ گفت و زودتر رفت توی مطب و بعد معلوم شد دروغ گفته

یه خانمه هم دیر اومده بود بعد میخواست همون موقع بره توی مطب و یه عالمه با یه پیرزن دیگه دعوا کردن و به پیرزنه برخورد'-'

فقط یه پفیلا نیاز داشتم بشینم به همشون نگاه کنم

فقط داره عذاب وجدان داره خفم میکنه..امروز به مامانم خیلی زحمت دادم..در صورتی که هیچیم نبود و خوب یکم شرمندش شدم

دلم میخواد مثل این جوجه تیغی برم زیر پتووووو

امیدوارم توی زندگی بعدیم به جای این جوجه تیغی کیوت باشم~

  • Loura ..
  • دوشنبه ۱۰ خرداد ۰۰

فراموش شدم

چقدر..راحت فراموش شدم:)

دوستای مجازی شاید بی وفا ترین آدمای دنیا باشن حتی اگر هر روزت رو باهاشون گذرونده باشی و بهشون اهمیت داده باشی-

 

بعدا نوشت:خوب مثل اینکه خدا با من سر لج داره'-'

دقیقا بعد از گذاشتن این پست دوتاشون اومدن حالمو پرسیدن:)

  • Loura ..
  • يكشنبه ۹ خرداد ۰۰

تعهد نامه

من همینجا تعهد میدم هیچ وقت هیچ وقت دیگه سمت اون پیامهای سمی نرم تا دوباره همه چیز رو به یاد برم:)

*امضای کردن با خون خود*

شبتون هم بخیر..امشب تصمیم دارم زود بخوابم بالاخره~

پ.ن:یه سری از پستا رو پیش نویس کردم بقیه رو هم یکم ویرایش کردم..اینجوری به نظرم همه چیز بهتره:)

  • Loura ..
  • يكشنبه ۹ خرداد ۰۰

روزانه ای بر مبنای امتحانات

دیشب تا ساعت سه بیدار موندم و فقط وقت تلف کردم و مثل همیشه مرور خاطره کردم..اصلا اگر من شبی مرور خاطره نکنم اون شب خوابم نمیبره

دیشب فقط دو تا درس رو خوندم و برای ساعت 6 ساعت کوک کرده بودم بیدار بشم که صبح بیدار شدم دیدم ساعت هشته و یه ساعت دیگه باید آماده بشم برم مدرسه و چهار درس نخونده:)

زیباست نه؟!و خوب مامانم اومده بود آلارم رو خاموش کرده بود و برای همین من بیدار نشدم..دلم میخواست همونجا بزنم زیر گریه..ولی خوب خودمو جمع و جور کردم و نشستم تند تند کل چهار درس رو خوندم

امتحان هم خداروشکر آسون بود فقط یکم لیسنینگش مشکل داشتم که اونم صدای بلندگو اونقدر بد بود که همه بچه ها این مشکل رو داشتن'-'

بعد ما سر جلسه نشسته بودیم که معلممون بیاد از اون یکی مدرسه و برامون لیسنینگ رو پخش کنه و برگمم تموم کرده بودم و داشتم همونطور به در و دیوار زل میزدم که مغز عزیز اومد با یه آهنگ غمگین خاطراتم رو با کیفیت فول اچ دی برام پخش کرد

همینجوریش هر روز برام خاطرات رو باید پخش کنه حالا سر جلسه امتحان هم؟؟'-'

ما یه معلم ادبیات داشتیم کلاس هفتم..خیلی معلم خوبی بود:')وقتی میخواست جلسه رو شروع کنه همیشه یه شعر میخوند و حتی کتاب های جدید و کارهای جدیدی که میخواست رو بکنه رو بهمون میگفت و کلا خیلی معلم مهربون و سوییتی بود~

اصلا یکی از دلایلی که من به ادبیات علاقه مند شدم این معلم قشنگم بود:')بعد چند وقت پیش اومده بود به عنوان مراقب اومده بود سر جلسمون..من میخواستم باهاش حرف بزنم ولی زودتر رفتم و نشد..
امروز خواستم باهاش حرف بزنم رفتم به معلم پرورشیمون گفتم و بعد بهم گفت اصلا این خانم که معلم ادبیات ما نیست که -___-یکی دیگست'-'قشنگ شکست عشقی خوردم

این چه وضعشه..چرا باید اون معلمه شبیه معلم ادبیاتمون باشه اصلا؟؟ولی خوب شد نرفتم باهاش حرف بزنم وگرنه آبروم بیشتر از این میرفت..

تازه بچه های دیگه هم فکر میکردن معلم ادبیاتمونه:/تا این حد شبیه بود'-'

  • Loura ..
  • شنبه ۸ خرداد ۰۰

اوج دیوونگی

از شیش درس فقط یه درس رو خوندم و بابتش خوشحالم..و این یعنی اوج دیوونگی(=

از این حجم خوشحال و سرخوش بودنم دارم تعجب میکنم..از من بعیده:/

  • Loura ..
  • جمعه ۷ خرداد ۰۰

من هنوزم همون دختر کوچولو پنج سالم

فقط منم که وقتی دارم به این فکر میکنم ۱۵ سالم شده گریم میگیره..؟

من هنوزم معتقدم اون دختر پنج سالم..

  • Loura ..
  • جمعه ۷ خرداد ۰۰

مرحله کذایی امتحانات

به مرحله ای از امتحانات رسیدم که دیگه دلم نمیخواد درس بخونم

همیشه همینطوریم..وقتی به اخر امتحانات میرسم دیگه حالم از هر چی درسه بهم میخوره و ده دقیقه که میشینم پای درس مثل فنر دوباره از جام پا میشم و وقت تلف میکنم

سر همین امتحان چهارشنبه رو خوب نخوندم و چندتا چیزو اشتباه نوشتم..

با اینکه میدونم بعد فردا پدرم درمیاد تا این درسای زبان رو بخونم(زبانم به شدت ضعیفه)بازم فقط وقت تلف میکنم الکی'-'

مامانمم هی بهم گیر میده چرا نمیخونی و جوابشو میدم و دعوامون میشه..

کی بشه پست بزارم آخرین امتحانمو دادم؟

گاد من خیلی خستمههههه

من باید درس بخونم ولی دارم توی وبلاگا میچرخم و وقت تلف میکنم..دلم میخواد سرمو از این همه وقت تلف کردن بزنم توی دیوار ولی سرم درد میگیره و همچنین من درس نمیخونم با این کار

ولی یه آهنگ جدید از یکی از وبلاگا پیدا کردم و دیوونش شدم..چرا اینقدر این آهنگ لعنتی قشنگه؟:')باید یه بار پست بزارم ازتون بخوام آهنگ های قشگتون رو بهم بدین که همه آهنگ های قشنگ رو گوش داده باشم و گوش نداده از این دنیا نرم~

  • Loura ..
  • پنجشنبه ۶ خرداد ۰۰

توجه کنید لطفا عزیزان

متاسفانه حال نویسنده این وب این چند وقته توهمی بوده و نوشته های توهمی و مزخرفی در این وب منتشر کرده و احتمالا این نوشته ها انتشارشون ادامه داشته باشه پس اگه مشکلی دارید آنفالو کنید چون معلوم نیست با چه چیزهایی مواجه بشید;با تشکرD:

و همچنین بابت جواب ندادن کامنتا متاسفم..نمیدونم چرا نمیتونم جوابشونو بدم:/و..دل خور نشید ازم بابت جواب ندادنشون

  • Loura ..
  • چهارشنبه ۵ خرداد ۰۰

آشفتجات فکری

خستمه و باید برای امتحان بخونم

هر چی که بیشتر میگذره همه چیز آشفته تر میشه و بیشتر به خودش میپیچه

و اوضاع سخت تر

همینطوریش پر از مشغله و فکرم..و بعد دوباره مشکلات اضافه میشن

واقعا باید چیکار کنم؟الان اوضاع سخت شده و به یه انتخاب من بستگی داره همه چیز..تمام ایندم..و حتی کسی نیست ازش بپرسم که باید چیکار کنم و الان دلم میخواد از حجمه اتفاقات زیر پتو بخزم و برام مهم نباشه اما باید باشه..دلم نمیخواد بغض کنم و میدونم همه این سختی ها میگذره و فلان‌.‌.ولی نمیتونم

دلم میخواد از این حجم سردرگمی سرمو بکوبم به دیوار!

  • Loura ..
  • سه شنبه ۴ خرداد ۰۰
آن ستاره ای خواهم شد که در آسمانت میدرخشم